نویسنده: مصطفی مُسلِم
مترجم:‌ هادی بِزدی ثانی



 

دلایل آفرینش و خلقت، از خلال آیات قرآن کریم، به منظور دلالت بر یکتایی خداوند سبحان و بی همتایی او در آفرینش، به شکلها و وجوه مختلفی بیان شده و به زمینه‌های مختلف آفرینش، از هستی و زندگی و انسان و گیاهان و پدیده‌های جوی پرداخته است که گاه به اجمال است و گاه به تفصیل و با شیوه‌هایی گوناگون و متنوع که از استفهام گرفته تا حصر به طریق نفی واثبات؛ و برانگیختن پرسشها و سوالها و توجه دادن به جهان پیرامون برای شناخت آغاز و پایان و سرنوشت و فرجام امور.
شاید حکمت تنوع و گونه‌گونی این شیوه‌ها در بیان ادله، آن باشد که آدمی در تمامی احوال روانی و فکری‌اش، چیزهایی را دریابد که توجه وی را به تدبر و تأمل در نشانه‌های آفریدگار و یکتایی او جلب نماید.
به دیگر سخن، در برخی حالات، آدمی غرق در تأمل و تفکر در هستی پهناور و شگفت انگیز با اجرام و سیارات و مدارات و افلاک آنهاست، بی آن که تفکر خود را به زاویه‌ای مشخص و معین در این هستی متمرکز ساخته باشد. با این حال، آیاتی از قرآن کریم را درمی‌یابد که این مهم را به گونه‌ای فراگیر بررسی کرده است.
در برخی حالات نیز وی نسبت به زاویه‌ای از زوایای هستی یا در پدیده‌ی افلاکی مشخص، به شدت تأمل و تفکر می‌کند و در دنبال قرآن کریم را می‌یابد که به چنین تأمل و تفکری در بخشهای خود، اشارت برده است. چه بسیار می‌شود که آدمی، به یکی از آفریده‌های خداوند سبحان همچون چارپایان، حشرات یا پرندگان، توجه می‌کند و درباره‌ی آن، غرق اندیشه می‌شود؛ و قرآن کریم را می‌یابیم که چنین مواردی را درباره‌ی مخلوقات و آفریدگان بیان داشته و توجه را به دقت آفرینش و خلقت آنها، جلب کرده است.
همچنین است درباره‌ی دیگر زمینه‌های زندگی و هستی از دریاها و درختان و رودها... بلکه گاهی به فکر انسان اموری محض و انتزاعی خطور می‌کند همچون اندیشه‌ی آفرینش و ایجاد این اندیشه یا تناسب یا زیبایی در موضوع آفرینش؛ و همه‌ی این امور را قرآن با شیوه‌هایی مختلف، بیان داشته است. در آنچه در زیر می‌آید، تلاش خواهیم کرد تا چندی از آیات قرآنی را که به موضوع آفرینش و خلقت از جوانب مختلفی پرداخته است، بشناسیم:
1. گاهی قرآن کریم، موضوع آفرینش و خلقت را به شکل کلی آن و جدا از مخلوقی مشخص که ذهن آدمی را برمی‌انگیزد و داوری عقلانی وی را موجب می‌گردد، بیان می‌کند. در این باره، بایسته است در گفته‌ی پروردگار متعال تأمل نماییم:
«... یا برای خدا شریکانی پنداشته‌اند که مانند آفرینش او آفریده‌اند و در نتیجه، آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟» بگو: «خدا آفریننده‌ی هر چیزی است و اوست یگانه‌ی قهار» (رعد /16).
عموم برگرفته از «هر چیزی»، شامل هر مخلوقی که به نظر انسان می‌رسد، می‌گردد، این عموم شامل هر آفریده‌ای است که به عقل بشری در گشت و گذار خود در میان مخلوقات خداوند سبحان که قابل تصور است، خطور می‌کند تا چونان نمونه‌ای شایسته باشد برای مخلوق بودن و مثالی برای آفرینش و خلقت خداوند.

در تحت این عموم، سرکشان و معاندان و خدایان پندارین ایشان داخلند، چه اینان را نیز خداوند سبحان از عدم، خلق کرده است، پس آیا می‌توانند برهان و دلیل آورند بر این که خود، خویشتن را پدید آورده‌اند یا خدایی جز الله - سبحانه و تعالی - اینان را آفریده است؟ بلکه این خداوند یکتای چیره است که در آفرینش و خلقت بی همتاست. همانند چنین شمولی را در گفته‌ی پروردگار متعال نیز می‌یابیم: «... و خدا هر چیزی را آفریده و بدان گونه که در خور آن بوده، اندازه‌گیری کرده است» (فرقان/2). و نیز گفته‌اش: «ماییم که هر چیزی را به اندازه آفریده‌ایم. و فرمان ما جز یک بار نیست، [آن هم] چون چشم به هم زدنی» (قمر/49-50). در دو آیه‌ی اخیر، افزون بر شمول گرایی یا عمومیت در آفرینش، مسأله اندازه‌گیری نیز هست. به دیگر سخن، آفرینش، کورکورانه و بی هدف نیست، بلکه آفرینشی است اندازه گیری شده به اندازه‌ای معین و ویژگیهایی مشخص که خداوند سبحان آن را خلق و ایجاد فرموده تا نقش مشخص و وظیفه‌ی معین خود میان آفریدگان را به انجام رساند.

2. از آیاتی که درباره‌ی آفرینش و خلقت سخن می‌رانند، آیاتی‌اند که درباره‌ی زمینه‌های گوناگون و متعدد آفرینش سخن گفته‌اند، بی آن که به بعد و جنبه‌ای از این زمینه‌ها، به طور مفصل و متمرکز ویژه شده باشند.
از همین روی، آیاتی، هستی، آسمانها و زمین را به گونه‌ای کلی بررسی می‌کنند، در حالی که آیاتی دیگر به بیان مخلوقات هستی، پدیده‌های گیتی و اشاراتی به آفریده‌های مختلف پرداخته‌اند، و گویی قصد از این کار برانگیختن سؤالهایی است در ذهن، درباره‌ی آنها که چه کسی این آفریده‌ها را خلق کرده است و چه کسی آنها را بدین شکل و شمایل، نگاره بسته است... بایسته است در گفته‌ی پروردگار متعال بیندیشیم: «آسمانها را بی هیچ ستونی که آن را ببینید خلق کرد و در زمین کوههای استوار بیفکند تا [مبادا زمین] شما را بجنباند، و در آن از هرگونه جنبنده‌ای پراکنده گردانید، و از آسمان آبی فرو فرستادیم و از هر نوع [گیاه] نیکو در آن رویانیدیم. این، خلق خداست. [اینک] به من نشان دهید کسانی که غیر از اویند چه آفریدهاند؟ [هیچ!] بلکه ستمگران در گمراهی آشکارند» (لقمان/10-11).
این آیه، گشت و گذاری است تأمل برانگیز در آسمانها که ستونی برایش نمی‌بینید، و در زمین که باشندگان و ساکنان خود را بی هیچ جنبشی، جای داده است. و اینند چارپایان پراکنده در گوشه و کنار زمین که مطابق با شیوه‌های مخصوص خود در زندگی و برخورد و دفاع از خود، می‌زیند.
سپس، این آب است که هر چیز زنده‌ای از آن بنیاد گرفته است، و همگی اینها مخلوقات و آفریده‌هایی‌اند که حمد آفریدگار خویش می‌کنند و یکتایش می‌شمارند، پس آفریدگان شریکان پندارین او را نشانم دهید؟
- و در آیه‌ی فاطر، گونه‌ها و انواع دیگری است از این مخلوقات بدیع و بی نظیر که تعجب تأمل کننده‌ی در آنها را برمی‌انگیزد: «آیا ندیده‌ای که خدا از آسمان آبی فرود آورد و به [وسیله‌ی] آن میوه‌هایی که رنگهای آنها گوناگون است، بیرون آوردیم؟ و از برخی کوهها، راهها [و رگه‌ها]ی سپید و گلگون به رنگهای مختلف و سیاه پررنگ [آفریدیم]. و از مردمان و جانوران و دامها که رنگهایشان همان گونه مختلف است [پدید آوردیم]. از بندگان خدا تنها دانایانند که از او می‌ترسند. آری، خدا ارجمند آمرزنده است» (فاطر/28-27). هر یک از این گونه‌های مخلوقات، دارای انواعی است با ویژگیهای مختلف؛ میوه‌هایی که درختان آنها به آبی یکسان سیراب شده و با یک خاک تغذیه می‌شوند، در حالی به ثمر می‌نشینند که رنگها، اندازه‌ها و مزه‌های مختلف دارند؛ کوهساران، این آفریدگان بشکوه و بزرگ، با این که از همان ماده‌ی زمین، کانها و معادن آنند و نقششان در استواری زمین و حفظ تعادل آن یکسان، دارای رشته‌ها، راهها و رنگهایی گوناگونند؛ برخی سپید خالصند و برخی قرمز تیره و برخی سیاهی قیرگون؛ و بعضی از کوهها نرم و خرد شونده‌اند و برخی سفت و سخت و برخی دربردارنده‌ی کف باره‌ی آهن و مس و رگه‌های طلا و نقره... .
با این همه، اختلاف فراوانتر و تنوع و گوناگونی بیشتر، در جهان جانداران است، به طوری که در این میان، مردمان، در قد و شکل و رنگ، مختلفند: «و از نشانه‌های [قدرت] او، خداوند، آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهای شما و رنگهای شماست...» (رم/22)، و بلکه این اختلاف در تواناییهای عقلی و باطنی و استعدادهای روحی نیز هست... و کم است مانند چنین چیزی در حیوانات و چارپایان.
این دو آیه‌ی [واپسین] برشهای دقیق و مختلفی از مخلوقات را زیر تیغ خود، به بررسی گذارده است. با این حال، در هر یک از آنها، در حد اجمال باقی مانده و وارد تفاصیل ریزبینانه و دقیق آن نشده است و تنها توجه را به اختلاف و گوناگونی آنها جلب کرده است، به طوری که از میوه‌ها و گیاهان و طبیعت بی جان تا موجودات جاندار یعنی انسان و حیوانات و چارپایان را زیر میکروسکوپ خویش نهاده است.
3. با وجود این، آیات بسیاری را می‌یابیم که به یک زمینه از زمینه‌های آفرینش، ویژه گشته و در ادامه، به طور دقیق به تفصیل آن پرداخته است و بلکه گهگاه داخل تفصیلاتی می‌گردد که درک ما و آموخته‌های فعلی‌مان، درنمی‌یابدش و چه بسا رویاروی نسلهای آینده، چونان پهنه‌ای فراخ از پژوهش و بررسی و اندیشه باشد برای دریافت و فهم ابعاد و نکته‌های دقیق دیگر؛ این در حالی است که کسی به دانش آفریدگار احاطه نمی‌یابد. در این راستا، گفته‌ی پروردگار متعال را در زمینه‌ی هستی و گیتی، برمی رسیم:
- «و هر کس از آنان بگوید: "من [نیز] جز او خدایی هستم" او را به دوزخ کیفر می‌دهیم. [آری] سزای ستمکاران را این گونه می‌دهیم. آیا کسانی که کفر ورزیدند، ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده‌ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا [بازهم] ایمان نمی‌آورند؟ و در زمین کوههایی استوار نهادیم تا مبادا [زمین] آنان [= مردم] را بجنباند، و در آن راههایی فراخ پدید آوردیم، باشد که راه یابند. و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم، ولی آنان از [مطالعه در] نشانه‌های آن اعراض می‌کنند. و اوست آن کسی که شب و روز و خورشید و ماه را پدید آورده است. هر کدام از این دو در مداری [معین] شناورند» (انبیا/29-33).
این آیات، گلگشتی است در چهار گوشه‌ی آسمانها و زمین که پهناورند و کهن، و نگاهی است تیزبین به اصل آسمانها و زمین در آن هنگامی که پیوسته و از یک ماده تشکیل شده بودند و آفریدگار سبحانش، سپس آنها را از یکدیگر باز گشود. درک و دریافت ما، به طور قطعی، به پیوست و چگونگی گسست میان آسمان و زمین درنمی‌رسد، هر چند دانشهای اخترشناسی و طبیعی، گامهای نخستین خود را برداشته باشند. با این همه، چنین گامهایی، گامهایی‌اند تند و سریع که با بررسی و تحقیق در پدیده‌های برخی سیارات، درصدد شناخت اصل و منشأ هستی‌اند، و سپس دریافتند که عنصر تشکیل دهنده‌ی ماه از همان عنصر اصلی زمین است و پیشتر، به آنچه در شهاب سنگهای آسمانی و باقیمانده‌ی آن در روی زمین است، شناخت پیدا کرده بودند که همانا از معادن و کانهایی است مشابه انواع معادن زمین. این حقیقت شگفت انگیز که در این آیات می‌خوانیم، زمینه‌ای است برای پژوهشها و بررسیهای صاحب نظران و متخصصان سرشناس؛ با این حال، اهمیت و ارجمندی حقیقت دومین [که در آیات آمده] در زیست شناسی، از حقیقت نخست کمتر نیست.
به دنبال زندگی بودن در هر جا که آب یافت شود، نه تنها بر روی زمین، بلکه در دیگر سیارات، از بدیهیات دانش امروز گشته است.
- حقیقت سومین در این آیات، همانا آفرینش کوهها و نسبت دادن نقش استوارسازی و محکم کردن و تعادل زمین به وسیله‌ی آنهاست. این نقش کوهها، از مسلمات دانش امروز گشته است و تشبیه کوهها به «میخها» (اوتاد) در آیاتی دیگر، از دقیق‌ترین تشبیهات در واقعیت و کارکرد آنهاست.
در این جا به اشاره‌هایی بسنده می‌کنیم، چه درصدد ذکر حقایق تفصیلی که دانش امروز به آن رسیده است، نیستیم. این اشارات، نمونه‌هایی تطبیقی و دقیق را از این حقایق گسترده و باشکوه، پیش می‌دارند.
- از نمونه‌هایی که بر این حقایق پرتوهایی در می‌افکند، آنچه است که در سوره‌ی فصلت، در گفته‌ی پروردگار والا آمده است:
«بگو: "آیا این شمایید که واقعاً به آن کسی که زمین را در دو هنگام آفرید، کفر می‌ورزید و برای او همتایانی قرار می‌دهید؟ این است پروردگار جهانیان"، "و در [زمین] از فراز آن [لنگرآسا] کوهها نهاد و در آن خیر فراوان پدید آورد و مواد خوراکی آن را در چهار روز اندازه گیری کرد [که] برای خواهندگان، درست [و متناسب با نیازهایشان] است". "سپس آهنگ [آفرینش] آسمان کرد و آن، بخاری بود. پس به آن و به زمین فرمود: «خواه یا ناخواه بیایید». آن دو گفتند: "فرمان‌پذیر آمدیم. پس آنها را [به صورت] هفت آسمان، در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانی کار [مربوط به] آن را وحی فرمود، و آسمان [این] دنیا را به چراغها آذین کردیم و [آن را نیک] نگاه داشتیم؛ این است اندازه گیری آن نیرومند دانا."» (فصلت/12-9).
- و در زمینه‌ی انسان:
همانا آیات قرآنی که درباره‌ی آدمی سخن می‌رانند، فراوانند، به گونه‌ای که هیچ خصوصیتی از خصایص و هیچ حالتی از احوال وی را فروگذار نکرده مگر آن که اشاره‌ای به آن بوده است؛ از خلقت و شکل‌گیری‌اش در دوره‌های مختلف تا جنین بودنش گرفته تا عنایت و توجه خداوند متعال به او، بیان ویژگی و خصوصیات کودکی‌اش، شیردهی و از شیر گرفتنش، احساسات و عواطفش، هدایت و ویژگیهای فطری‌اش، آرمان خواهیها و آرزوهایش در هدایت پذیری، انحراف، سرنوشت و فرجام او، و آن گاه مرگ و برزخ و رستاخیز و برانگیختنش به جایگاه فرجامین که در آن جای می‌گیرد.
در شیوه‌ی ارائه و بیان دلایل مربوط به انسان، همان شیوه‌ای را می‌بینیم که آیات درباره‌ی هستی، متعرض شده‌اند، که عبارت است از: اشاره‌هایی کلی به آفرینش انسان، تا بیان مفصل خلقت او و مراحل آن، و تا ذکر جزئیاتی درباره‌ی برخی ویژگیها و احوال وی:
1. از آیاتی کلی که اشاره‌ای به آفرینش انسان و یکتایی و بی همتایی خداوند پاک در این آفرینش دارند، گفته‌ی پروردگار والاست: «انسان را از گل خشکیده‌ای سفال مانند، آفرید.»(رحمان/14).

- و در آیاتی دیگر، پروردگار به مرحله‌ای دیگر از آفرینش انسان اشاره فرموده است: همانند گفته‌ی پروردگار متعال: «آیا انسان را آن هنگام از روزگار [به یاد] آید که چیزی در خور یادکرد نبود؟ ما انسان را از نطفه‌ای آمیخته آفریدیم تا او را بیازماییم و وی را شنوا و بینا گردانیدیم.» (انسان/2-1).

- و گفته‌ی پروردگار متعال: «پس انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده است؟ از آب جهنده‌ای خلق شده [که] از صُلب مرد و میان استخوانهای سینه‌ی زن بیرون می‌آید.» (طارق /5-7).
- و گفته‌ی پروردگار متعال: «ماییم که شما را آفریده‌ایم، پس چرا تصدیق نمی‌کنید؟ آیا آنچه را [که به صورت نطفه] فرو می‌ریزید، دیده‌اید؟ آیا شما آن را خلق می‌کنید یا ما آفریننده‌ایم؟»(واقعه/59-57).
و گفته‌ی پروردگار متعال: «مگر آدمی ندانسته است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم، پس بناگاه وی ستیزه جویی آشکار شده است.» (یس/77).
- و گفته‌ی پروردگار متعال: «بخوان به نام پروردگارت که آفرید. انسان را از عَلَق آفرید.»(علق /1-2).
2. در کنار اشاره به آفرینش کلی انسان و برخی مراحل خلقت او، آیات دیگری را می‌یابیم که میان این مراحل ربط داده و آفرینش انسان را به طور مفصل بیان داشته است. این آیات، از دسته آیاتی است که بعد نوآفرینی و بدیع کاریهای آفرینش را مبرز ساخته و تأمل و درنگ در حکمت الهی را در آفرینش انسان و شکل‌گیری او، برمی‌انگیزد تا آدمی؛ تدبر و تفکر در آفرینش، شکل گیری و مراحل زندگی‌اش به یکتایی و بی همتایی آفریدگار سبحان در خلقت این هستی شگفت در آفرینش و تواناییهایش برسد. از این روست که باید در گفته‌ی پروردگار متعال تدبر نماییم: «و در حقیقت، انسان را از گلی خشک، از گلی سیاه و بدبو، آفریدیم. و پیش از آن، جن را از آتشی سوزان و بی دود خلق کردیم. و [یاد کن] هنگامی را که پروردگار تو به فرشتگان گفت: "من بشری را از گلی خشک، از گلی سیاه و بدبو، خواهم آفرید. پس وقتی آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم، پیش او به سجده در افتید."» (حجر/26-29).
و گفته‌ی پروردگار والا را: «[خداوند،] همان کسی که هر چیزی را که آفریده، نیکو آفریده و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد، سپس [تداوم] نسل او را از چکیده‌ی آبی پست مقرر فرمود؛ آنگاه او را درست اندام کرد، و از روح خویش در او دمید، و برای شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد؛ چه اندک سپاس می‌گزارید» (سجده/7 - 9).
همه‌ی این آیات که به مرحله یا مراحل بیشتر شکل گیری و خلقت انسان اشاره می‌کنند، در بافت سخن از اثبات امر خداگرایی و یکتاپرستی وارد شده‌اند، و در مواردی بسیار، میان این آفرینش در این مرحله [تکوین] و میان مسأله‌ی رستاخیز پس از مرگ، ارتباط داده می‌شود، به طوری که آفرینش از نطفه - بذر - به مسأله‌ی رشد کردن بیخ دم در روز واپسین ماننده شده است چنان که روایات بدان صحه گذاشته‌اند. (1)

بررسی دلایل خلقت و آفرینش

شبهه‌های ملحدان و خداستیزان گذشته و امروز، پس از آن که پرتابه‌های حق الهی بر آن افکنده شد، درهم فرو شکستند و پایه‌هاشان از بنیاد فرو ریخت.
هر زمان که یاران باطل تلاش کنند که جانی به بقایای اجساد پراکنده شده‌ی نظریه صدفه (آفرینش تصادفی) یا ازلیت جهان مادی بخشند، جوانب و ابعادی از حقایق قرآنی - و چه بسا به دست نامسلمانان و بویژه به دست دانشمندان تجربی - آشکار میشوند تا دیگر بار، باطل را نابود کنند. بد نیست به سخنان برخی دانشمندان گوش بسپاریم که نمایانگر حقایقی علمی است و حادث بودن جهان مادی را استوار می‌دارد و وجود پایانی برای آن را مبرهن می‌سازد.
دانشمندان سده‌ی نوزدهم میلادی، به قانونی پی برده‌اند با نام قانون انرژی گرمایی. خلاصه‌ی این قانون بدین‌سان است که: گرما همیشه از جای گرم به جایی منتقل می‌شود که گرمایی ندارد؛ وارونه‌ی این عمل شدنی نیست، بدین‌سان که این گرما، برای همیشه، از جای گرمای اندک یا بی گرما به جایی انتقال یابد که گرمای بیشتری دارد. میزان تفسیر و دگرگونی گرمایی، تناسب میان انرژی فراهم آمده و انرژی رها شده است.
بر پایه‌ی این کشف علمی، انرژی گرمایی جهان، در کاهشی مستمر است و کارآمدی هستی در فروکشی پی درپی، و گزیری از زمانی نیست که در آن، گرمای تمامی موجودات مساوی و یکسان شود و در این هنگام است که هیچ انرژی و نیروی مفیدی برای زندگی و کار باقی نمی‌ماند و درپی، فعالیتهای شیمیایی و فیزیکی به پایان خواهند رسید و خود به خود، با این نتیجه، زندگی و حیات، رو به فرجام می‌نهد.
این امر، زمانی است که نظام هستی، بی هیچ دخالت امری و برنهادن پایان و فرجامی در روند آن در گیتی، استمرار داشته باشد. از رهیافت این حقیقت یاد شده است که به طور قطع ثابت می‌گردد که هستی، دیرین و ازلی نیست.
ادوارد لوتر کسیو، متخصص جانورشناسی، می‌گوید: و این گونه است که پژوهشهای علمی، بی هیچ قصد و غرضی، استوار داشته‌اند که این هستی را آغازی است و از این روی، خود به خود، وجود خدایی، ثابت می‌گردد، زیرا هر چیزی که آغازی دارد، نمی‌شاید که خود، آغاز یافته باشد و از این که محتاج و نیازمند آفریننده‌ای باشد، گریزی نیست.
- کشف و دستاورد علمی پیرامون گستردگی هستی - یا گستردگی مستمر آن - از بعدی دیگر، دال بر آن است که این هستی، به شکلی حیرت انگیز و سرعتی تصور ناشدنی، گسترش می‌یابد و این گسترش را چاره‌ای نیست که دارای آغازی بوده باشد که نیرویی مشخص و طبق قاعده‌ای نظم یافته، آن را به حرکت واداشته است. باید که این گسترش، به میزان فرجامین خود در رسد و آنگاه، هستی، دیگر بار، پس از انعدام و نیستی نیروی برانگیزاننده‌ی این گسترش، رو به فروکشی گذارد و در این هنگام است که هستی، به برخورد و تصادم اجرام آسمانی و گردآمدن اینان در یک نقطه‌ی کانونی، کشیده خواهد شد. راست آن است، هستی‌ای که دارای ویژگی کشیدگی و گستردگی است و سپس، سرنوشتش فرورفتگی و جمع شدگی، چاره‌ای از قدرت آفریدگاری ندارد که در پس این آغاز است و فرجام به سوی اوست. از این روست که عدم را نشاید که در آغاز، هستی یابد و فرجامی برای چیزی باشد.
اگر بر آن باشیم تا آیاتی را که درباره‌ی جانوران و گیاهان سخن گفته‌اند، به بررسی گذاریم و حقایق علمی را که دانش امروز بدان دست یافته است، ارائه دهیم، زمان زیادی را از ما خواهد ستاند و ما را از شرح و توضیح مختصر دلایل خلقت و آفرینش که قرآن کریم پیرامون یگانگی و بی همتایی خداوند سبحان در این خلقت و آفرینش بی شریک بیان داشته است، به در خواهد بُرد: «[من] (خداوند) آنان را نه در آفرینش آسمانها و زمین به شهادت طلبیدم و نه در آفرینش خودشان. و من آن نیستم که گمراهان را همکار خود بگیرم» (کهف/51).

پی‌نوشت‌:

1- در صحیح بخاری و مسلم است از حدیث ابوهریره که: «هر چیزی از آدمی می‌پوسد مگر بیخ [=اصل] او که بر آن، آفرینش او، بنیاد می‌گیرد. نک: بخاری، الصحیح، ج6، ص 34، کتاب تفسیر؛ مسلم نیشابوری، الصحیح، ج 8، ص 210، کتاب فِتَن.» [این روایت از ابوسعید خُدری نیز واگویه شده است. نک: حاکم نیشابوری، المستدرک، ج4، ص 609 (م)].

منبع مقاله :
مسلم، مصطفی؛ (1390)، پژوهشی در تفسیر موضوعی، ‌ترجمه‌ی هادی بزدی ثانی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم